چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۴
مه فشاند نور و سگ عوعو کند

حوزه/ ویژگی آفتاب پرتوافکنی و گرمابخشی است. پرتو آفتاب همه موجودات را در بر گرفته و جز خفاشان شیفته ظلمت و تاریکی، پنجه در چهره تابانش نمی افکنند. قرآن نیز آفتابی را مانَد که یزدان بلندمرتبه، شعله اش را برافروخته و بنیاد هر آنکس را که با آن به ستیزه برخیزد،‌ سوخته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام علیرضا مکتب دار از طلاب حوزه علمیه قم در واکنش به اهانت به ساحت قدس قرآن مجید، متنی ادبی را به رشته تحریر درآورده که بدین شرح است:

ویژگی آفتاب پرتوافکنی و گرمابخشی است. پرتو آفتاب همه موجودات را در بر گرفته و جز خفاشان شیفته ظلمت و تاریکی، پنجه در چهره تابانش نمی افکنند. قرآن نیز آفتابی را مانَد که یزدان بلندمرتبه، شعله اش را برافروخته و بنیاد هر آنکس را که با آن به ستیزه برخیزد،‌ سوخته است: (می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش افتد- نور خود را کامل خواهد گردانید.)[۱]

آفتاب قرآن پرتو حقیقت می افکند و گرمای ایمان می پراکند. پرده سیاه ظلمت نادانی را به تیغ دانایی دریده و زَمهریر[۲] کفر را به حرارت ایمان بدل کرده و در دل برهوت شک و تردید،‌ شاهراهی هموار تا رسیدن به سرمنزل مقصود ترسیم میکند.

پرتو این خورشید عالم تاب که از حقیقت (الله نور السماوات والأرض) سرچشمه گرفته و با خنکای وحی، دلهای تفتیده از آتش نادانی را تسلّی می بخشد، تنها دیدگان پلید شبکوران خفته در مُغاره[۳] های انکار و ناباوری را می آزارد و جز سنگِ دلهای گداخته در دوزخ لجاجت و سِتیهندگی، خود را از خنکای آیات آن بی نصیب نمی سازند.

از همان زمان که نخستین پرتو آیات بلندمرتبه و تعالی بخش قرآن بر صحنه تاریک جامعه جاهلی عصر پیامبر (ص) تابیدن گرفت تا به امروز که ظلمت جاهلیت مدرن آسمان دل فرزندان آدم را تیره و تار ساخته است، سازهای مخالفت از جانب تیره اندیشان کوک شد و تیرهای زهرآگین شبهه و تردید،‌ سینه خورشید را نشانه گرفت؛ اما به رغم همه این تلاشهای بی فرجام، پرتو انوار قرآن روز به روز پهنه های بیشتری از گیتی را در می نوردد و در آینه دلهای بیشتری انعکاس می یابد.

هر چند راهزنان ایمان و عقیده که همداستان شیطان اند، بر بنیان شاکله خویش[۴]، کمر همت بسته تا رهنوردان کاروان هدایت را از ادامه مسیر سعادت باز دارند، اما آنان که راه را یافته اند در پرتو درخشش قرآن، تا سرمنزل سعادت و نیکبختی ره می سپارند.

گفت از بانگ علالای سگان // هیج واگردد ز راهی کاروان؟

یا شب مهتاب از غوغای سگ // سست گردد بدر را در سیر تگ؟[۵]

مه فشاند نور و سگ عو عو کند // هر کسی بر خلقت خود می‌تند

پی نوشت ها:

[۱] . صف: ۸

[۲] . برودت،‌ سرما

[۳] . غار

[۴] . قل کلٌّ یعمل علی شاکلته. أسراء: ۸۴

[۵] . دویدن

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha